• امروز : پنجشنبه, ۶ اردیبهشت , ۱۴۰۳
4

هر روز برای شما روز خبرنگار است! رسانه ها نقش بی بدیل در نشان دادن حقایق جامعه دارند/ معنای حقیقی روزنامه نگاری و خبرنگاری کم رنگ شده/ بودن یا نبودن مسئله این است!

  • کد خبر : 248090
  • 12 شهریور 1400 - 19:12
هر روز برای شما روز خبرنگار است! رسانه ها نقش بی بدیل در نشان دادن حقایق جامعه دارند/ معنای حقیقی روزنامه نگاری و خبرنگاری کم رنگ شده/ بودن یا نبودن مسئله این است!

اگر درستکاری و اخلاق، پایه و اساس شغل پزشکی است؛ پس چرا ما رسانه ها نباید از آن پیروی کنیم؟! پس چرا ما خبرنگاران، نباید در برابر پروردگار و مردم سوگند یاد کنیم؟!

  • پول بانک: رسانه ها نقش بی بدیل در نشان دادن حقایق و واقعیت های روز جامعه دارند؛ نقشی که سالیان سال است که جایگاه آن به فراموشی سپرده شده و در بیشتر مواقع، به خاطر ملاحظات و منافع مالی، ارزش و منزلت خود را از دست داده و به عبارتی، رنگ و بوی رفاقت و پول به خود گرفته است!

    به گزارش سایت خبری – تحلیلی پول بانک، روز خبرنگار در حالی سپری شد که به عنوان خبرنگار تخصصی در حوزه پولی و بانکی کشور، فرصت و مجالی حاصل نشد که به موقع برای این مناسبت یاداشتی را منتشر نمایم؛ البته ناگفته نماند که شرایط بحرانی که کشور ما در حوزه های سلامت و اقتصادی، با آن دست و پنجه نرم می کند، در نگارش دیرهنگام این مطلب چندان بی تاثیر نبوده است! از مرگ و میرهای وحشتناک ناشی از ویروس کرونا گرفته، تا بیکاری، بی آبی، قطعی برق، تورم وغیره!

    چه باید گفت؟ چه باید نوشت؟ سخن بسیار است از آنچه بر سر مردم در سایه ی بسیاری از ندانم کاری ها و جور و جفا می آید.

    همیشه می گفتم که چرا پزشکان بر اساس آیین نامه اخلاقی و منشور رفتار حرفه ای پزشکی، در پیشگاه پروردگار یکتا، سوگند یاد می کنند؟!

    جواب کاملا مشخص است: تعهد و درستکاری!

    اگر درستکاری و اخلاق، پایه و اساس شغل پزشکی است؛ پس چرا ما رسانه ها نباید از آن پیروی کنیم؟! پس چرا ما خبرنگاران، نباید در برابر پروردگار و مردم سوگند یاد کنیم؟!

    آیا بالاتر از حرمت و کرامت قلم؟! چرا ما رسانه ها قسم یاد نمی کنیم که به قلم و شعور همه انسانها در جهان متعهد و پایبند باشیم؟! چرا ما گاها اعتبار و رسالت خبری خود را ارزان می فروشیم؟! بهای یک خبرنگار تا کجاست که گاها حاضر می شود به خاطر یک مشت اسکناس، انسانیت و تعهد را زیر پا بگذارد؟!

    باید تا فرصت هست، در منش و رفتار حرفه ای خودمان، به شکل ویژه ای بازنگری کنیم.

    بگذریم…..

    واقعا چطور می شود در یک کشور، یک نفر به واسطه ی لابی گری های گوناگون و رشوه های زیر میزی، میلیاردها تومان وام بگیرد و آب از آب تکان نخورد؛ ولی یک انسان گرفتار که به نان شب اش هم محتاج است، برای حل مشکلات خود که ناگزیر از گرفتن یک وام 5 میلیون تومانی است، به ناچار مجبور است همه ی بانکها را یکی پس از دیگری بالا و پایین کند! به هر دری بکوبد، آویزان این و آن بشود و با بدبختی دو نفر ضامن پیدا کند تا در نهایت این وام را بگیرد که در بیشتر مواقع، مجبور می شود که عطایش را به لقایش ببخشد!

    این ناعدالتی از کجا ناشی می شود؟!

    در مملکتی که ما زندگی می کنیم؛ دقیقا مشخص نیست مدیران دولتی ما چقدرحقوق می گیرند؟! چرا که شفافیت در این زمینه چندان وجود ندارد! چرا که مطالبه گری رسانه ها در این زمینه، تقریبا به صفر رسیده است؛ البته هر از گاهی چند فیش حقوقی در رسانه ها بر ملا می شود و چند نفر برکنار و در نهایت همه چی به خوبی و خوشی ختم به خیر می گردد!

    چند وقت پیش، در نشست خبری یکی از مدیران سازمان بورس و اوراق بهادار کشور که در محل شرکت سپرده گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه برگزار شد، خبرنگاران به حقوق های بالای 25 میلیون تومان کارمندان سازمان بورس و اوراق بهادار، واکنش نشان دادند که در ادامه این مقام مسئول اعلام کرد که کارکنان سازمان بورس از نخبگان برتر کشور هستند و این دریافت ها کاملا طبیعی و به جا هست. به هر حال استدلال این مدیر این بود…!

    فرض را بر این بگذاریم که آنها از نخبگان برتر کشور هستند؛ بقیه چطور… ؟! خیلی از مدیران که سواد آنچنانی ندارند و هر از گاهی مدارک جعلی آنها در صدر اخبار رسانه ها قرار می گیرد، آنها پس چطور؟! حالا بقیه بماند که اگر این مطلب باز شود می شود قصه هزار و یک شب!

    همانگونه که می دانید، دولت اواخر هر سال، بر سر حقوق کارگران، ساعتها و حتی روزها به بحث و گفتگو می نشیند و در باب دریافت ناچیز آنها تصمیم گیری می کند و درنهایت، نتیجه آن می شود که در ادامه می خوانید:

    این دریافتی، آنچنان ناچیز است که در برابر آن همه تورم افسار گسیخته اقتصادی کشور، کارساز و مشکل گشا نیست!

    حقوق خنده دار کارگر و کارمند ساده، آنچنان پایین است که حتی کفاف کرایه خانه اش را هم نمی کند چه برسد که بخواهد با آن زندگی کند!

    مرکز آمار ایران، میزان خط فقر اقتصادی در کشور را 10 الی 12 میلیون تومان تخمین زده است! کدام کارگری چنین مبلغی را دریافت می کند ؟!

    اگر قرار است برابری وعدالت در جامعه برپا شود، باید در این زمینه کاملا شفاف سازی شود! باید بدانیم، یک مدیر دولتی، چرا و به چه منظور، این مقدار حقوق و پاداش را دریافت می کند؟!

    چرا، یک نفر با قدرت و رابطه های پنهانی، میلیارد ها تومان وام می گیرد که حتی در برخی مواقع حاضر به بازگرداندن آن پول هم نیست؛ ولی در عوض، شخص دیگری که به هیچ جایی وصل نیست، شوربختانه باید از کمترین وام هم بی نصیب باشد؟!

    چرا یک نفر با مدرک دیپلم و حتی پایین تر، با رابطه و زد و بند، در یک سازمان و مجموعه دولتی استخدام می شود؛ ولی در عوض، یک نفر با مدرک دکترا نتواند و یا اینکه در نهایت، در سازمان شهرداری، به عنوان آبدارچی استخدام شود و یا در خیابان ها دستفروشی کند؟!

    نمی دانم چرا…؟! ولی به همین اندازه می دانم که عدالت رنگ و بویی خود را از دست داده و شکل و شمایل دیگری به خود گرفته است!

    خبرنگار و روزنامه نگاری که ظلم و نابرابری را در جامعه می بیند، ولی واکنشی به آنها نشان نمی دهد، بی شک خبرنگار نیست!

    رسانه ها نقش بی بدیل در نشان دادن حقایق و واقعیت های روز جامعه دارند؛ نقشی که سالیان سال است که جایگاه آن به فراموشی سپرده شده و در بیشتر مواقع، به خاطر ملاحظات و منافع مالی، ارزش و منزلت خود را از دست داده و به عبارتی، رنگ و بوی رفاقت و پول به خود گرفته است!

    رسانه های کشور، از طیف های گوناگونی همچون دولتی وابسته، نیمه دولتی یا نیمه وابسته و مستقل را شامل می شوند.

    رسانه های دولتی وابسته، از بودجه های مصوب دولتی برخوردار می شوند و نیمه دولتی یا نیمه وابسته هم، به هر طریقی این کمک ها به آنها شامل شده و تامین مالی می گردند! این گوشه می ماند رسانه های مستقل که اگر بخواهند آزادنه و متعهدانه عمل نمایند و به اخلاق رسانه ای خود پایبند باشند و دستشان به جیب خودشان باشد؛ نتیجه اش می شود، تعطیلی، بدهکاری، توبیخ و زندان!

    به هر سو، نمی دانم این اقبال شوم، از ندانم کاری آنهاست و یا مردم داری آنها!

    به هر حال، اینجا طرف سخنم با همکاران خبرنگار و روزنامه نگار است! آیا شده با خودمان فکر کنیم که اگر روزی و روزگاری بخواهیم از این دنیا برویم، اگر به کارنامه انسانی و خبرنگاری خود نگاهی بیندازیم، چه نمره و معدلی دوست داریم در آن ببینیم!

    با راستی و درستی به آن پاسخ دهیم! آیا در اینجا دوست داریم آنچه که شایسته و سزاوار آن هستیم، داده شود و یا اینکه از فرشته مرگ می خواهیم که برای ما پارتی بازی کند؟!

    دوستان همکارم، درست و با اخلاق بنویسید، هر چند به زیانتان باشد و ننویسید هر چند به نفعتان باشد! سوگند یاد کنید در پیشگاه پرودگار یکتا که پاک سرشت و پاکدست باشید و برای آزادی انسانها و بیان حقایق، قلم خود را بردارید.

    هر روز برای شما روز خبرنگار است! روزی است که هر لحظه باید به وجدان خود پاسخگو باشید… نگذارید برای روز مرگ!

    دیروز، یکی از همکاران خوب من زنده بود و اینک نه…! معلوم نیست تا کی زنده باشیم… پس هر لحظه برای ماندگاری و انسان بودن تلاش کنیم…!

    سعدی بزرگ، شاعر و استاد سخن پر آوازه ایرانی می فرماید:

    سعدیا مرگ نکونام نمیرد هرگز

    مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

    در ادامه، جالب است یک رویداد واقعی را برایتان بازگو نمایم:

    یک روز شهرداری تهران، در میدان امام حسین(ع)، یک جشنواره ای را با چند ارگان، بطور مشترک برگزار می کرد و من هم، برای حضور در این مراسم، یک کارت مخصوص خبرنگاری ویژه ای، بر گردن خود آویخته بودم و داشتم برای تهیه گزارش، به سرعت به دنبال مدیران و هیئت بازدید کننده می رفتم که ناگهان یک پیرمرد دستفروشی را دیدم که چهره ی بسیار مهربان و کلاهی بر سر داشت که در آن آفتاب گرم تابستان و با آن سن و سال فراوانش که اینک باید بازنشسته شود، شوربختانه کنار خیابان بساط پهن کرده است!

    این پیرمرد چند بار مرا صدا زد و گفت: ای جوان، تو خبرنگاری؟!

    با اینکه عجله داشتم برای تهیه خبر، برگشتم و به آرامی سری تکان دادم و گفتم: ای… آره پدر جان…

    یک نگاه معصومانه و پر از دردی به من انداخت و با آه سری تکان داده و سپس به دور و اطرف و بساطش خیره شد و به حالت اندوه از من پرسید:

    تو می گویی خبرنگاری؛ ولی درد و رنج ما را نمی بینی؟!

    هراسی عجیب در دلم افتاد و به فکر فرو رفتم؛ ولی کمی بعد به خود آمدم!

    آن روز، به ناچار از پیرمرد خداحافظی کردم و به سمت مراسم بازگشتم.

    گذشت چند صباحی….

    روزی تصمیم گرفتم که بروم و دیداری با آن پیرمرد داشته باشم. می خواستم سر گفتگو را با او باز کنم. به میدان امام حسین، محل بساط ایشان رفتم؛ وقی رسیدم، پیرمرد در آنجا نبود! اطراف را نگاه کردم. نه خیر… خبری از ایشان نبود که نبود! جویای حال ایشان، از دست فروش ها و مغازه های اطراف شدم؛ در نهایت پاسخ غیر منتظره ای را شنیدم! در کمال ناباوری گفتند که ایشان به رحمت خدا رفته است! با شنیدن این خبر، دنیا روی سرم به یکباره خراب شد!

    کاش آن روز به سمت مراسم نمی رفتم و کنار پیرمرد می ماندم! کاش معنای حرف های آن روز پیرمرد را بهتر درک می کردم که شوربختانه نکردم!

    کاش آن روز یک خبرنگار واقعی می بودم؛ ولی بدبختانه نبودم!

    کاش آن روز معنای حقیقی انسان بودن را بهتر درک می کردم که نکردم!

    اینگونه مراسم ها و برنامه ها سالیان سال است که مدام تکرار می شود؛ ولی آن لحظه غم انگیز هیچگاه از جلوی چشم ام دور نمی شود!

    این خاطره را از آن بابت گفتم که شاید در زندگی مجالی برای جبران پیش نیاید!

    این را گفتم بخاطر اینکه، برخی از روابط عمومی های مجموعه ها؛ چه دولتی و چه خصوصی، نگاه ابزاری و سوء استفاده گرانه از خبرنگاران دارند.

    آنها از این نکته غافل هستند که رسانه ها در خدمت بی چون و چرای هیچ فرد و ارگانی نیستند و به عبارتی برده و دست مایه شخصی و یا سازمانی نمی باشند! آنها در خدمت مردم و در خدمت بالندگی و پیشرفت کشورشان هستند.

    گاها مشاهده می شود در یک مجموعه روابط عمومی، فردی به خودش اجازه می دهد که هر تصمیمی را برای هر خبرنگار و یا رسانه ای بگیرد؛ چراکه آنها نظر دیگری دارند و همسو با تفکرات و سیاستهای آن فرد و یا سازمان نیستند!

    مگر آنها خبرنگاران را خریده اند؟! مگر اصلا می شود خبرنگار را خرید؟! یا مگر می شود به خبرنگاران گفت؛ چه بنویسند چه ننویسند؟! یک خبرنگار متعهد، با اندیشه و متخصص، می داند چه چیزی را بنویسد، چه چیزی را ننویسد!

    رفتار غیر حرفه ای برخی از این روابط عمومی ها، به جایی رسیده است که می گویند ما خودمان رسانه های بیشماری داریم  که در عرض چند ثانیه، می توانیم در برابر رسانه های آزاد اندیش و غیر همسو، موج به راه اندازیم!

    عجب پاسخی! عجب استدلالی! چه باید گفت؟!

    قدرت یا فساد سازمانی! هر چی باشد، آنها نمی خواهند در برابر مردم پاسخگو باشند و با رسانه ها و جریانات غیر همسو، به شکل مستقیم و یا غیر مستقیم با ابزار تهدید برخورد می کنند!

    ما خبرنگاران به کجا می رویم؟! آخر و عاقبت ما کجاست؟

    چه چیزی باعث آشفتگی و هرج و مرج در فضای رسانه ها شده است؟!

    چرا لحظه ای به خودمان نمی آییم. اگر قرار باشد روزی مان بریده شود در جهت راستی و درستی؛ به مراتب بهتر است که اخلاق رسانه ای و انسانیت را زیر پا بگذاریم! نهایت آن مرگ است؛ مرگ با شرافت، بهتر از زندگی با بدنامی است!

    ناگفته نماند، آنچه این روزها خیلی از خبرنگاران را به این کار وا می دارد که به هر قیمتی دست به هر کاری بزنند، غم داشتن نان است!

    در خیلی از کشورهای جهان، به خصوص کشورهای اروپایی و آمریکایی، معلمان و خبرنگاران، بالاترین حقوق ها را می گیرند؛ ولی در عوض، در سرزمین من به نان شب شان محتاجند! خیلی از خبرنگاران استخدام رسمی نیستند و حقوق ثابت ندارند! خیلی از خبرنگاران و معلمان، حق التحریر و حق التدریس کارند که گاهی در برخی مواقع، حتی یک ریال هم درآمد و عایدی ندارند!

    معمولا، خبرنگاران از قشرهای مهم و تاثیرگذار جامعه اند؛ ولی در عمل نه درآمد آنچنانی دارند و نه خانه ای، نه ماشینی و نه زندگی راحتی!

    خبرنگار، دلش به چی باید دلخوش باشد!غم نان و فشار اقتصادی، باعث شده که جایگاه و منزلت خبرنگاری به شدت افول پیدا کند و هر کسی به خودش اجازه دهد به هر صورتی که دوست دارد با او رفتار کند و یا به خدمت بگیرد!

    معنای حقیقی روزنامه نگاری و خبرنگاری، روز به روز از بین می رود و خبرنگاران و رسانه ها هم، تلاش چندانی برای پیگیری موضاعات و اتفاقات نمی کنند؛ چرا که این رسانه ها، تبدیل شده اند به بخشی از بدنه این نهادها و سازمانها که به عبارتی، خریداری شده اند! با ابزارهایی همچون؛ آگهی دادن در روزنامه ها، بنر تبلیغاتی در سایت ها و خبرگزاریها، کارتهای هدیه، پاداش و غیره!

    هر گونه سهل انگاری خبرنگاران، در پوشش درست خبری، دودش به چشم خود آنها خواهد رفت؛ چرا که رفته رفته اعتماد به آنها، از جانب مردم، به ویژه مردم تهیدست سلب خواهد شد! آنها امیدشان به ما اهالی قلم و خبرنگاران است که باور دارند بازتاب دهنده حقایق و رخدادهای جامعه هستیم!

    روابط عمومی سازمانها و نهادها، این را به خوبی بدانند که تقدیر از تلاشها و جایگاه با ارزش خبرنگاران خوب هست، اما نه به شکل نادرست و طلبکارانه! نباید قلم و اندیشه خبرنگار، در جهت منافع غیر انسانی آنها به خدمت گرفته شود! آنها باید تاب و توان شنیدن حرفهای آنها را داشته باشند، به رسالت شان احترام بگذارند و به نقدها و نظرهای کارشناسی آنها، به دیده غضب و قهر نگریسته نشود!

    روابط عمومی کارآمد، متخصص، با اندیشه و ارزش آفرین، هر کدام از عملکرد رسانه ها را به دیده یک فرصت و نعمت نگاه می کند؛ نه یک تهدید و نکبت!

    وظیفه دولت در این راستا، بسیار مهم و کلیدی است! آنها باید برای ایجاد تحولی عمیق و نو در ساختار روابط عمومی های نهادهای دولتی و در ادامه تسری در بخش خصوصی، گامهای بزرگ و اساسی بردارند و از افراد متخصص، توانمند، فهیم و با آستانه صبر و  حوصله فراوان بهره بگیرند.

    دولت باید، نظارت کامل و همه جانبه، بر رفتارهای حق به جانب و سلیقه ای مدیران روابط عمومی داشته باشند و اجازه هیچگونه هرج و مرج، کج رفتاری و سوء استفاده را به آنها ندهند!

    در پایان، هموطنان گرامی ما می توانند نحوه خدمات دهی و برخورد کارکنان سازمان ها، نهادها، بانک ها، به ویژه بانکهای دولتی را که نمادی از بانکداری ملی و مردمی است، را از طریق راه های ارتباطی رسانه ها، با آنها در میان بگذارند و اطمینان حاصل کنند که خبرنگاران در این مجموعه ها، نهایت تلاش خود را خواهند کرد که با توجه به وظایف و تعهدات رسانه ای خود، پیگیر نظرات و مشکلات آنها تا رسیدن به یک نتیجه مشخص و شفاف خواهد بود.

    امید است، همه ی رسانه ها، به ویژه رسانه های تخصصی پولی و بانکی که بیشتر با اخبار و سازمانهای اقتصادی سر و کار دارند و به تبع آن، فساد مالی و اختلاس از چشم تیزبین آنها دور نمی ماند، در این امر مهم بسیار سهیم باشند و برای شفافیت عملکرد مراکز مالی، بانکها و پاسخ دهی مدیران آنها به مردم، جدا از هر گونه وابستگی اقتصادی و ارتباطات دوستانه گام بردارند.

    البته هدف، ایجاد تنش و حاشیه سازی در فضای مالی و بانکی کشور نیست؛ بلکه ایجاد بستری مناسب برای کارآمد کردن عملکرد، شفافیت مالی و پاسخگویی شان به رسانه ها است.

    به امید سربلندی و پیشرفت ایران…..

     

    نویسنده و پژوهشگر رسانه: کوروش جم

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    لینک کوتاه : https://pulbank.ir/?p=248090

    ثبت دیدگاه

    مجموع دیدگاهها : 1در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۱
    1. جالب،مفید و قابل تامل بود

    قوانین ارسال دیدگاه
    • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
    • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
    • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.

    برچسب ها

    بانک سامان بانک سپه بانک صادرات بانک مرکزی بانک مسکن بانک ملت بانک ملی بانک پارسیان بانک پاسارگاد بانک گردشگری برق برلیانس بورس بیت کوین تتر تسهیلات بانکی تپسی درب ضد سرقت سازمان منطقه آزاد کیش ساپورت های تاسیسات سینی کابل قطعات خودرو قیمت آهن قیمت بیت کوین قیمت دلار قیمت میلگرد لوازم یدکی خودرو مراغه مرجان دلخواه نردبان کابل نشست خبری هوش مصنوعی وطن‌زرین پی پال کسب و کار کوروش جم