فهرست محتوا
داستان سقوط: نقش بانکهای خصوصی در بحران اقتصادی ایران
بانکها، بازیگران قدرتمند اقتصاد مدرن هستند. آنها نهادهایی هستند که میتوانند با یک قدرت شگفتانگیز به نام «خلق پول»، موتور رشد اقتصادی یک کشور باشند (مانند تجربه ژاپن) یا برعکس، آن را به بحران بکشانند (مانند وضعیت ایران).
در ایران، ترکیبی از ضعف نظارت بانک مرکزی، رانت و تمرکز بر «تسهیلات خودی» در بانکهای خصوصی، باعث شده تا نقدینگی به شکلی افسارگسیخته رشد کند و اقتصاد کشور گرفتار تورم مزمن و ناترازیهای عمیق شود.
قدرت ماورایی بانکها: «خلق پول» چیست
بسیاری از مردم تصور میکنند که بانکها صرفاً سپردههای ما را میگیرند و همان پول را به دیگران وام میدهند. این تصور، تقریباً غلط است.
قدرت اصلی بانکها، به خصوص بانکهای خصوصی، در «خلق پول» است. وقتی یک بانک (حتی بانکی که سپرده کافی ندارد یا زیانده است) به شما ۱۰۰ میلیون تومان وام میدهد، در همان لحظه ۱۰۰ میلیون تومان پول «جدید» خلق میکند و به نقدینگی کشور میافزاید. بانکها برای وام دادن، نیازی به سپردههای قبلی ندارند.
این قدرت، مانند یک چراغ جادو است که میتواند آرزوها را برآورده کند. اما اگر این قدرت در خدمت تولید قرار نگیرد و نظارتی بر آن نباشد، نتیجهای جز تورم و هدررفت منابع عمومی نخواهد داشت.
سوءاستفاده از چراغ جادو: وام به خودیها
در اقتصاد ایران، سوءاستفاده از این قدرت آنقدر پررنگ بوده که رهبر انقلاب نیز بارها نسبت به آن هشدار دادهاند. ایشان اشاره کردهاند که چطور برخی، بانک تأسیس میکنند، پولهای مردم را جمع میکنند و سپس با ایجاد شرکتهای صوری، همان پولها را به عنوان وام به جیب خودشان سرازیر میکنند.
در ادامه به چند نمونه جنجالی از این سوءاستفادهها در بانکهای خصوصی میپردازیم:
۱. پرونده بانک سرمایه: وام به تهیهکننده سریال! در این پرونده، یکی از سهامداران اصلی بانک، با استفاده از شرکتهای پوششی متعدد، صدها میلیارد تومان به خود و شرکتهای وابستهاش وام داد. در این میان، باندهایی مانند تیم سید محمد امامی (تهیهکننده سریال شهرزاد) نیز با رشوه به مدیران و بزرگنمایی ارزش وثیقهها، توانستند میلیاردها تومان از این پولهای خلقشده را به دست آورند.
۲. بانک آینده: ساخت بزرگترین مال خاورمیانه با پول مردم رویای ساخت بزرگترین مرکز خرید خاورمیانه (ایرانمال) نیاز به پولی افسانهای داشت. علی انصاری، موسس این پروژه، ابتدا بانک تات (که بعداً به بانک آینده تغییر نام داد) را تأسیس کرد. سپس، هزینه ساخت این پروژه عظیم را تماماً از بانکی که خودش تأسیس کرده بود، وام گرفت!
آمارها تکاندهندهاند
حدود ۸۵ درصد از کل تسهیلات بانک آینده به شرکتهای وابسته به خود بانک پرداخت شد.
بیش از ۹۷ درصد این وامها هرگز بازپرداخت نشدند.
نتیجه، تبدیل بانک به تودهای از داراییهای منجمد و ناترازی شدید بود که نهایتاً به خروج این بانک از شبکه بانکی کشور در سال گذشته منجر شد.
۳. بانک پاسارگاد: اولویت با خودیها، نه وام ازدواج این الگو در بانکهای دیگر هم دیده میشود. بانک پاسارگاد در یک سال مالی، ۸۰ درصد وامهای خود را به شرکتهای خودش، سهامدارانش یا شرکای تجاریاش داد. در همان حال، همین بانک با رد کردن ۷۴ درصد از متقاضیان وام ازدواج، رتبه اول را در عدم پرداخت این وام خرد به مردم کسب کرد.
بحرانهایی که بانکهای خصوصی آفریدند
این رویه، چهار بحران جدی را به اقتصاد ایران تحمیل کرد:
۱. مسابقه نرخ بهره: بانکهای خصوصی در دهه ۸۰ برای جذب سپردههای مردم از بانکهای دولتی، شروع به بالا بردن نرخ سود سپرده کردند. این اقدام، بانکهای دولتی را نیز وارد این رقابت کرد و در نهایت نرخ بهره (هزینه پول) در کل اقتصاد بالا رفت.
۲. تغییر مسیر پول از تولید به دلالی: تا قبل از دهه ۸۰، بیشتر وامها به بخشهای مولد مانند صنعت، معدن و مسکن میرفت. اما با ظهور بانکهای خصوصی، مسیر پول عوض شد. سهم بخش «خدمات و بازرگانی» (که اغلب شامل فعالیتهای غیرمولد و دلالی است) به شدت افزایش یافت و در سال ۱۳۹۵ به نیمی از کل تسهیلات رسید، در حالی که سهم بخش کشاورزی به زیر ۱۰ درصد سقوط کرد.
۳. انفجار نقدینگی و تورم (متهم اصلی کیست؟) متهم ردیف اول خلق نقدینگی و تورم در ایران کیست؟ دولت یا بانکها؟
آمارها پاسخ میدهند: در پایان مهر ۱۴۰۱، از کل نقدینگی کشور، فقط ۱۲ درصد آن «پایه پولی» (خلق پول توسط بانک مرکزی و دولت) و ۸۷ درصد آن «سپرده مشتقه» (خلق پول توسط بانکها هنگام وامدهی) بوده است.
جالبتر اینکه، نیمی از رشد همان ۱۲ درصد پایه پولی نیز به دلیل اضافه برداشت خود بانکها از بانک مرکزی بوده است! به عبارت دقیقتر، در دهه نود، بیش از ۹۰ درصد خلق پول توسط خود بانکها انجام شد، پولی که به جای تولید (که رشد صفر درصدی داشت) مستقیماً به سمت مالسازی، بازارهای لوکس و تورم رفت.
۴. مقایسه ایران و آمریکا: ما قدرت بانکها را رها کردیم! «ضریب فزاینده نقدینگی» نشاندهنده قدرت خلق پول بانکهاست. در دو دهه گذشته، بانک مرکزی آمریکا این ضریب را از ۸ به ۳.۵ کاهش داد تا قدرت بانکها را مهار کند.
اما در ایران، دقیقاً برعکس عمل شد. این ضریب از حدود ۳ به بیش از ۸ افزایش یافت. ما عملاً قدرت خلق پول را از بانک مرکزی گرفتیم و به بانکهای خصوصی (بهویژه بانکهای متخلف) واگذار کردیم و نتیجه، تورم و ناترازی امروز است.















