ناترازی بانکی؛ واقعیت متفاوت از آنچه تصور میشود
در بحثهای اخیر درباره ناترازی نظام بانکی، تصور غلطی وجود دارد مبنی بر اینکه ترازنامه بانکها به دلیل افزایش نرخ نکول وامها، نامتعادل شده است. این در حالی است که واقعیت پیچیدهتر از این است.
دلایل اصلی این تصور غلط عبارتند از:
تغییر ارزش داراییها: با افزایش قیمت زمین و ساختمان، ارزش داراییهای بانکها به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. این افزایش ارزش، تا حد زیادی ناشی از نکول وامها را جبران کرده است.
ناترازی نقدینگی: مشکل اصلی نظام بانکی، نه ناترازی بین داراییها و بدهیها، بلکه ناترازی بین داراییهای نقدشونده و غیرنقدشونده است. بسیاری از داراییهای بانکها به صورت ساختمان، زمین و شرکتهای غیرقابل فروش هستند.
پیامدهای این ناترازی:
مشکل در تامین نقدینگی: بانکها برای تامین نقدینگی مورد نیاز خود، مجبور به استقراض از بانک مرکزی میشوند.
کاهش توانایی بانکها در اعطای تسهیلات: به دلیل ناترازی نقدینگی، بانکها قادر به اعطای تسهیلات جدید به اندازه کافی نیستند.
افزایش ریسک سیستم بانکی: ناترازی نقدینگی میتواند ریسک سیستم بانکی را افزایش دهد و در صورت بروز بحران، مشکلات جدی ایجاد کند.
راهکارها:
افزایش شفافیت در اطلاعات مالی بانکها: برای ارزیابی دقیق وضعیت نظام بانکی، نیاز به اطلاعات شفاف و دقیق درباره داراییها و بدهیهای بانکها است.
توسعه بازار سرمایه: توسعه بازار سرمایه میتواند به بانکها کمک کند تا داراییهای غیرنقدشونده خود را به پول تبدیل کنند.
تغییر ساختار داراییهای بانکها: بانکها باید به سمت داراییهایی با نقدشوندگی بالاتر حرکت کنند.
بهبود مدیریت ریسک: بانکها باید سیستمهای مدیریت ریسک خود را تقویت کنند تا بتوانند بهتر با نوسانات بازار مقابله کنند.
نتیجهگیری:
ناترازی نظام بانکی یک چالش جدی است که نیازمند توجه ویژه سیاستگذاران و بانکها است. با اتخاذ راهکارهای مناسب، میتوان این مشکل را مدیریت کرده و از بروز بحرانهای مالی جلوگیری کرد.