نماد سایت پول بانک

شیپور هایی برای دیوار ها!!!

  • به گزارش پایگاه خبری پول بانک ،مدتی پیش بود که  پلیس در مورد داد و ستد ها در دو سایت نیازمندی شیپور و دیوار  هشدار داده بود .کلاهبرداران در این دو سایت کمین کرده اند.

    تکیه داده به دیواری سفید رنگ، با پیراهنی نخودی، موهای پرپشتِ رو به بالا و چشم‌های کشیده روشن. اگر توی خیابان دیده می‌شد، رهگذری بود مثل دیگران با اندکی جاذبه اما وقتی مقابل لنز دوربین پلیس آگاهی استان تهران قرارگرفت، شد علی، 29 ساله، مهندس سخت‌افزار و کلاهبرداری سابقه‌دار که در سایت «دیوار» جولان می‌داد.

    تصویر بدون پوشش او این روزها بار دیگر به دفعات درصفحه مانیتور کاربران اینترنت دیده خواهد شد. چون پلیس آگاهی هشدار داده، بدون تعارف اسم آورده و به مردم نهیب زده که مراقب داد و ستدهای خود در 2 سایت «شیپور» و «دیوار» باشند.

    از دیدِ معاونت مبارزه با جعل و کلاهبرداری پلیس آگاهی، خریدار و فروشنده هر دو در دیوار و شیپور ممکن است به یک اندازه ببازند. با این حال، پلیس با فلسفه وجودی این سایت‌ها مشکلی ندارد و سرهنگ «محمدرضا اکبری» آنها را باعث سهولت کار مردم می‌داند که فقط از بد حادثه، برخی خلاها باعث می‌شوند فروشنده در آنها مالش را از دست بدهد و خریدار پولش را.

    شگردهای رنگارنگ

    اسمشان فروشندگان یا مشتریان نیازمندی‌های رایگان اینترنتی کشور است؛ ولی رسمشان مخفی کاری برای شیادی و کلاهبرداری. از کالای مورد نظرعکس می‌گیرند، رویش قیمت می‌گذارند و توی این سایت‌ها بارگذاری می‌کنند. بعد آگهی‌شان می‌ماند و تقدیر، تو می‌مانی و شانس، تو و ولع کلاهبردار. یا شاید کالایی را بپسندی، بشوی خریدار ولی بازهم تو بمانی و شانس، تو و یک کلاهبردار.

    فروشگاه‌های اینترنتی همیشه جاذبه‌ها و دافعه‌های خاص خود را داشته‌اند. چند سالی است نیازمندی‌های اینترنتی نیز به جمع این فروشگاه‌ها اضافه شده‌اند و با پسوند «رایگان»ِ خود، دل از مشتریان برده‌اند.

    عده زیادی صادقانه پا به سایت‌هایی مثل شیپور و دیوار می‌گذارند، کالاها را هم بی‌دردسر می‌خرند و می‌فروشند ولی آنهایی که صادق نیستند، غل‌و‌غش دارند، ریگ به کفششان است و اصلاً آمده‌اند تا کلاهبرداری کنند، این فضای کارراه‌انداز را نا‌امن کرده‌اند.

    مینا و همسرش قربانی یکی ازاین کلاهبرداران شده‌اند، یک طعمه، یک لقمه راحت‌الحلقوم. داستانشان را  می‌گویند، سوژه‌هایی جلوه می‌کنند در حد آیینه عبرت. کالای مورد معامله، گوشی تلفن همراه مدل بالای آنها بود و محل معامله، سایت دیوار. تلفن همسر مینا بارها زنگ خورد تا نوبت به مشتری‌ای برسد که قیمت پیشنهادی او را دربست قبول داشت. معامله، تلفنی جوش خورد و قرارشد رأس ساعت 10 شب یک روز تعطیل. خریدار و فروشنده سرقرار آمدند، محسن اصرار داشت مشتری مبلغ را برایش کارت به کارت کند ولی خریدار پافشاری می‌کرد که پول نقد همراه دارد و نیازی به آن کار نیست. معامله انجام شد، گوشی رفت و چند ایران چک آمد، آن توی کیف و این توی جیب.

    محسن فردا صبح در پمپ بنزین بود که جلویش را گرفتند، قیل و قال بلند شد، جنجال شد، بحث بر سر همان ایران چک‌ها بود که کارگر پمپ بنزین فهمیده بود تقلبی است؛ محسن سرش کلاه رفته بود.

    مالباختگان زیادی مثل او برای شکایت پیش پلیس می‌روند و بعد روانه دادسراها می‌شوند؛ هریک با داستان‌هایی متفاوت که درگذر ایام، پلیس جزئیاتش را برای مردم باز کرده است.

    پرده اول؛ آگهی فروش یک گوشی همراه مدل بالا می‌نشیند توی سایت، فردی ناشناس با صاحبش تماس می‌گیرد. صاحب گوشی می‌گوید وقت ندارد حضوری برای معامله بیاید. پس گوشی را می‌دهد به یک پیک تا به خریدار برساند؛ خریدار هم استقبال می‌کند. پیک راه می‌افتد اما خریدار در میانه راه چند بار نشانی را به بهانه‌های مختلف تغییر می‌دهد و پیک را به محل مورد نظرش می‌کشاند. درست اینجاست که نقشه شروع می‌شود. خریدار با سیم‌کارتی دیگر به راننده پیک زنگ می زند و خودش را صاحب گوشی جا می‌زند و می‌گوید پول را از خریدار گرفته و دیگر مانعی برای تحویل گوشی به خریدار نیست. معامله که انجام می‌شود، کیلومترها آن طرف‌تر، فروشنده منتظر واریز وجه است ولی خبری نیست تا اینکه اصل ماجرا لو می‌رود و هیچ‌یک از شماره‌های متعلق به خریدار صوری، پاسخ نمی‌دهد.

    پاییز سال 94 از ده‌ها نفر به این روش کلاهبرداری شد که خوشبختانه عاملش به دام پلیس افتاد، همان علی29 ساله، مهندس سخت‌افزارکامپیوترکه تصویرش در اینترنت موجود است، تکیه داده به دیواری سفید رنگ با پیراهنی نخودی، موهای پرپشت رو به بالا و چشم‌های کشیده روشن.

    پرده دوم؛ بازهم سرقت گوشی‌های تلفن همراه؛ کلاهبرداری دیگر، سایت‌های دیوار و شیپور را بو می‌کشید تا برسد به طعمه‌هایش درهمه روزهای پارسال، تا روزی که دستگیرشد. شب بود که کلاهبردار، مالباخته را کشاند تا پای یکی از دستگاه‌های عابربانک، از او شماره‌کارت گرفت و با چند حرکت دست روی صفحه کلید گفت که مبلغ را به حساب فروشنده واریز کرده. فروشنده هم اعتماد کرد، حتی رسید عابربانک را هم از خریدار نخواست. او اعتماد کرد و رفت تا لحظه‌ای که منتظر آمدن پیامکی از بانک بود و این پیام هرگز نرسید. با خریدار که تماس گرفت، گوشی‌اش را خاموش کرده بود، او ماهی شده بود و از دست مالباخته لیز می‌خورد؛ اما کلاهبردار سرانجام با تلاش پلیس آگاهی دستگیرشد و ناچار، به ارتکاب کلاهبرداری‌های مشابه درکرج، اسلامشهر، قزوین، رباط کریم، اهواز، پاکدشت، اصفهان و خوزستان اعتراف کرد.

    پرده سوم؛ به تعداد کلاهبرداران دنیا، شگرد برای کلاشی هست. پرونده‌های مربوط به کلاهبرداری درسایت‌هایی مثل دیوار و شیپور که درحافظه سرهنگ اکبری ورق می‌خورد، کلکسیونی ازاین شگردها از آنها بیرون می‌ریزد؛ ازخریدارانی که در ازای کالای تحویل گرفته شده، چک‌های بانکی جعلی یا مسروقه به فروشندگان می‌دهند تا کلاهبردارانی که بعد از واریز مبلغی اندک به حساب فروشنده و دریافت کالا، غیب می‌شوند.

    اما همیشه این خریداران نیستند که به فروشندگان کلک می‌زنند بلکه فروشندگان نیز ثابت کرده‌اند که به اندازه خریداران می‌توانند کلک سوارکنند و حقه بسازند. نمونه‌اش فروشندگانی که سرهنگ اکبری در موردشان حرف می زند. او از فروشنده‌ای می‌گوید که تصویر یک موتورسیکلت یا حتی خودروی سرقتی را با پلاکی که پوشانده شده، در سایت بارگذاری می‌کند و چون قیمتی پایین برایش تعیین کرده، خریدار را به دام می‌اندازد. فروشنده حتی می‌گوید آنقدر منعطف است که حاضراست بخشی از پول را بگیرد و بقیه را به روز تعویض پلاک موکول کند که همین دامی می‌شود برای خریدار که پولی می‌دهد و وسیله‌ای سرقتی تحویل می‌گیرد.

    خریدارانی که کالایی چشمشان را گرفته و می‌خواهند آن را به هر قیمتی به دست بیاورند و برای نشان دادن حسن نیت خود مبلغی بیعانه به فروشنده می‌دهند، جماعتی دیگر از مالباختگان هستند و طرف حساب کلاهبردارانی شده‌اند که بیعانه را می‌گیرند و بدون تحویل دادن جنس، فرارمی‌کنند.

    چند توصیه کارساز

    طعمه نشدن آسان است اگرحواسمان جمع باشد؛ قربانی نشدن به هیچ‌وجه دشوار نیست اگر هوشیار باشیم؛ مالباخته نخواهیم بود، اگریاد بگیریم به آدم‌های ناشناس اعتماد نکنیم. پلیس آگاهی و فتا تاکنون به اندازه روزهای کاری‌شان از این جنس توصیه‌ها به مردم داشته‌اند که عده‌ای بی‌اعتنا، ازکنار آنها گذشته‌اند؛ مالباختگان و قربانیان را باید لابه‌لای همین افراد جست‌وجو کرد.

    پیشگیری راه مطمئنی است و امروز روز خوبی است برای تمرین پیشگیری. درس اول این که به آدم‌هایی که نمی‌شناسیم، بی‌دلیل اعتماد نکنیم، شاید بدبینانه‌اش همان جمله معروف قدیمی است که می‌گوید «اعتماد برادر افلاس است.»

    درس دوم این که راه و رسم خرید و فروش کالا درسایت‌های اینترنتی را یاد بگیریم و راه‌های تشخیص جعلی بودن اسناد، چک و چک‌پول را بیاموزیم. تمرین سوم این که فریب چرب زبانی آدم‌ها را نخوریم و این گفته پلیس را باور کنیم که بیشترکلاهبرداران دارای ظاهری آراسته، ‌خوش‌برخورد و چرب‌زبان هستند و درس آخر این که چنین معاملاتی را در روزهای تعطیل و ساعت‌های غیراداری انجام ندهیم چون در این روزها و ساعت‌ها، نه امکان استعلام از بانک وجود دارد و نه اگر به جعلی یا سرقتی بودن چک‌ها و چک‌پول‌ها پی ببریم، دستمان به جایی بند
    است.

    میانگین امتیازات ۵ از ۵
    از مجموع ۱ رای
    خروج از نسخه موبایل